خلاصه کتاب موش های ناقلا ( نویسنده هلن بئاتریکس پاتر )

کتاب موش های ناقلا اثر هلن بئاتریکس پاتر، یکی از آن داستان های دوست داشتنی و ماندگاری است که با ماجراجویی های بامزه و پر از درسش، دل کوچک و بزرگ را می برد. این کتاب فقط یک قصه شیرین نیست، بلکه دنیایی از کنجکاوی، شیطنت و در نهایت، درس هایی درباره صداقت و جبران اشتباه را به زیبایی به تصویر می کشد که می تواند تجربه لذت بخش و آموزنده ای برای کودکان و والدینشان باشد.

هلن بئاتریکس پاتر، نویسنده ای که دنیای ادبیات کودک را با شخصیت های حیوانی دوست داشتنی و داستان های آموزنده اش متحول کرد، در موش های ناقلا هم توانسته جادوی خودش را به نمایش بگذارد. او با هنرمندی خاص خودش، قصه ای نوشته که در عین سادگی، لایه های عمیقی از مفاهیم تربیتی و اخلاقی را در دل خود دارد. اگر دنبال یک خلاصه جامع، تحلیلی و البته خودمانی از این کتاب هستید تا هم داستان را کامل دستتان بیاید و هم پیام های پنهانش را کشف کنید، جای درستی آمده اید. بیایید با هم سفری کنیم به خانه عروسکی لوسیندا و جین، جایی که دو موش کنجکاو، دنیایی از شیطنت و البته یادگیری را رقم می زنند.

ورود به دنیای کنجکاوانه موش های ناقلا: چرا این داستان دلنشین است؟

مگه میشه اسم هلن بئاتریکس پاتر بیاد و یاد اون خرگوش شیطون، پیتر، نیفتیم؟ خب، موش های ناقلا هم یکی از الماس های درخشان توی تاج آثار این نویسنده بی نظیره که با شخصیت های جذاب و ماجراهای هیجان انگیزش، همونقدر که توی دل بچه ها جا باز کرده، برای بزرگ ترها هم پر از نکته های جالبه. این کتاب، شاید در نگاه اول یه قصه ساده درباره دو تا موش باشه، ولی وقتی با دقت بیشتری بهش نگاه می کنیم، می بینیم که پاتر چه هنرمندانه تونسته کنجکاوی طبیعی بچه ها، حس ماجراجویی و حتی اشتباهات کوچیکی که ممکنه مرتکب بشن رو توی قالب یه داستان دلگرم کننده بریزه.

فکرشو بکنید، یه خانه عروسکی خوشگل، پر از وسایل ریز و درشت، یه دنیای کوچک و بی نقص. حالا دو تا موش کنجکاو و پر شر و شور سر و کله شون پیدا میشه و این دنیای مرتب رو به هم می ریزن. این موقعیت، خودش به تنهایی کلی حرف برای گفتن داره؛ از تقابل دنیای ساختگی و مصنوعی با واقعیت، تا درس هایی که از خرابکاری ها و البته جبرانشون یاد می گیریم. بئاتریکس پاتر با قلم جادویی و تصویرگری های بی نظیرش، کاری کرده که تک تک جزئیات این داستان، زنده و ملموس باشه و ما رو حسابی درگیر ماجراهای تام انگشتی و هونکامونکا کنه. همین حس نزدیکی و ملموس بودن، یکی از مهم ترین دلایلیه که خلاصه کتاب موش های ناقلا رو انقدر خواستنی و پرطرفدار کرده.

سفر هیجان انگیز تام انگشتی و هونکامونکا: موش های ناقلا چه بلایی سر خانه عروسکی آوردند؟

داستان از اونجایی شروع میشه که دو تا موش کوچولو و پرهیجان به اسم های تام انگشتی و هونکامونکا، حسابی سرشون به هوای کنجکاوی گرمه. این دو تا موش خانگی، معمولاً توی خونه های آدم ها زندگی می کنن و خب، مثل هر موجود کوچیک دیگه، دلشون می خواد از همه چیز سر دربیارن. بئاتریکس پاتر با همین مقدمه ساده، ما رو وارد دنیای این دو تا شخصیت دوست داشتنی و پر از انرژی می کنه.

آشنایی با شخصیت های اصلی: دو موش کنجکاو و کمی شیطون!

تام انگشتی، یه موش نر کوچولو و کمی جسوره. اون همیشه دنبال هیجان و ماجراجوییه و از کشف چیزهای جدید، سیر نمیشه. هونکامونکا هم، موش ماده داستانه که کمی محتاط تر به نظر میاد، ولی اون هم به اندازه تام، کنجکاو و شیطونه. این دو تا موش با هم یه تیم عالی تشکیل میدن؛ یکی جسارت به خرج میده و اون یکی همراهیش می کنه. این ویژگی ها باعث میشه بچه ها به راحتی با این شخصیت ها ارتباط برقرار کنن و با هر قدمی که برمی دارن، همراهشون باشن.

کشف دنیای عروسکی: از شگفتی تا ناامیدی!

یه روز، تام و هونکامونکا فرصتی پیدا می کنن تا وارد خونه عروسکی خوشگل و کوچولوی لوسیندا و جین بشن. وقتی این خونه رو می بینن، چشماشون برق می زنه! یه دنیای کامل و مرتب، با مبلمان ریز و درشت، ظرف های قشنگ و از همه مهم تر، یه میز پر از غذاهای رنگارنگ و خوش آب ورنگ! این صحنه برای هر موشی، یه رویای واقعی به نظر میاد. تصور کنید، برای موش هایی که همیشه دنبال یه لقمه نون یا خرده ریزه می گردن، دیدن همچین بساطی چقدر می تونه وسوسه انگیز باشه.

اولش، با هیجان به سمت غذاها می رن، ولی وقتی سعی می کنن اون ها رو بخورن، یهو با واقعیت تلخی روبرو میشن: همه چیز پلاستیکی و ساختگیه! گوشت مصنوعی، ماهی پلاستیکی، میوه های بی طعم و سفت. اینجاست که هیجان اولیه تبدیل به ناامیدی میشه. این بخش از داستان به زیبایی نشون میده که گاهی اوقات، ظاهر قضیه با باطنش فرق می کنه و چیزی که از دور قشنگ و جذاب به نظر میاد، ممکنه در واقعیت هیچ ارزشی نداشته باشه.

شیطنت های فراموش نشدنی: خرابکاری های بامزه و عواقبش!

بعد از ناامیدی از غذاها، موش های ناقلا تصمیم می گیرن از این بازی انتقام بگیرن! خب، هرچی نباشه اونا موشن و ذاتاً کمی شیطنت توی وجودشونه. اول شروع می کنن به خرد کردن و شکستن ظرف های چینی کوچک و قشنگ خانه عروسکی. لیوان ها، بشقاب ها و همه چیز رو به تیکه های کوچک تبدیل می کنن. بعدش میرن سراغ آشپزخانه و تلاش می کنن با اجاق گاز عروسکی غذا درست کنن، ولی خب، اون هم اسباب بازی و بی مصرفه. اینجاست که اوج خرابکاری های موش ها اتفاق می افته. اونا با عصبانیت و ناامیدی، هرچیزی رو که فکر می کنن بی فایده و بی خاصیته، به هم می ریزن و خراب می کنن. این بخش از داستان، می تونه آینه ای باشه از لحظه هایی که بچه ها به خاطر ناامیدی یا برآورده نشدن انتظاراتشون، ممکنه شیطنت هایی بکنن. ولی خب، هر کاری یه عواقبی هم داره که دیر یا زود خودش رو نشون میده.

تلنگر پشیمانی و بازگشت به راه درست: جبران اشتباه ها چطور اتفاق افتاد؟

در اوج خرابکاری ها، یهو صدای پاهای لوسیندا و جین، صاحب های خونه عروسکی، به گوش موش ها می رسه. این صدای پا، مثل یه زنگ خطر عمل می کنه و موش ها رو از دنیای شیطنت و خرابکاری بیرون میاره. یهو احساس گناه و پشیمانی سراغشون میاد. اونا می ترسن که اگه صاحب ها این وضعیت رو ببینن، چه اتفاقی میفته. تام و هونکامونکا، که حالا کمی دلشون از این همه خرابکاری گرفته، تصمیم می گیرن یه کاری بکنن که اوضاع رو بهتر کنن. این لحظه، نقطه عطف داستانه. جایی که دو تا موش بازیگوش، می خوان مسئولیت کارهاشون رو به عهده بگیرن و راه جبران رو پیش بگیرن.

گاهی وقت ها، حتی کوچک ترین موجودات هم وقتی از ته دل پشیمون میشن، می تونن بزرگ ترین کارهای درست رو انجام بدن و نشون بدن که اشتباه کردن، آخر دنیا نیست، بلکه شروع یه راه جدید برای یادگیریه.

پایان قصه: درس هایی که موش های ناقلا یاد گرفتند!

تام انگشتی و هونکامونکا شروع به جبران می کنن. تام انگشتی یه سکه طلایی از زیر اجاق گاز پیدا می کنه (که شاید قبل از این، پنهان شده بوده) و اون رو به جای وسایلی که خراب کرده بودن، توی جوراب یکی از عروسک ها میذاره. هونکامونکا هم، وقتی می بینه عروسک ها نیستن، وارد خونه میشه و شروع می کنه به تمیزکاری و مرتب کردن خونه عروسکی. اونا با این کارهاشون، نشون میدن که از اشتباهشون درس گرفتن و می خوان مسئولیت پذیر باشن. در نهایت، لوسیندا و جین متوجه این تغییرات میشن و قصه با یه پایان نسبتاً شیرین تموم میشه، جایی که موش ها نه فقط درس بزرگی گرفتن، بلکه تونستن راهی برای همزیستی و جبران اشتباهاتشون پیدا کنن.

فراتر از یک داستان ساده: پیام های عمیق موش های ناقلا برای ما و بچه ها

خلاصه کتاب موش های ناقلا فقط روایت یه سری اتفاق نیست، بلکه پر از پیام های پنهان و درس هاییه که می تونه هم برای بچه ها و هم برای ما بزرگ ترها، خیلی ارزشمند باشه. بئاتریکس پاتر توی این داستان، با ظرافت خاصی، مفاهیم تربیتی و فلسفی رو گنجونده که اگه با دقت بهشون توجه کنیم، می تونن دریچه ای به دنیای تفکر و یادگیری باشن.

تقابل واقعیت و خیال: وقتی غذاهای مصنوعی دلت را می زند!

یکی از اصلی ترین مضامین این داستان، تقابل بین دنیای واقعی و دنیای ساخته و پرداخته خیاله. خانه عروسکی، با اون همه زیبایی و پر زرق و برق بودنش، در نهایت یه دنیای مصنوعی و بی جان بود. غذاهای پلاستیکی، اثاثیه شیشه ای و همه چیز فقط یه ظاهرسازی بود. موش ها با این تجربه تلخ روبرو میشن که چیزی که از دور خیلی جذاب به نظر می رسید، در واقعیت هیچ نیاز واقعی اون ها رو برطرف نمی کنه.

اینجا پاتر داره به ما و بچه هامون یاد میده که همیشه به ظاهر قضیه اکتفا نکنیم. توی دنیای امروز ما که پر از تبلیغات رنگارنگ و ظواهر فریباست، این درس از همیشه مهم تره. به بچه ها یاد میده که دنبال واقعیت باشن، نه چیزهایی که فقط ظاهری زیبا دارن ولی عمق و کارایی ندارن. این همون نکته ای هست که باعث میشه خلاصه کتاب موش های ناقلا حتی بعد از این همه سال، هنوز حرفی برای گفتن داشته باشه.

درس صداقت و جبران اشتباه: اشتباه کردی؟ جبرانش کن!

خب، تام و هونکامونکا اولش شیطنت کردن و یه عالمه خرابکاری به بار آوردن. این بخش از داستان به بچه ها نشون میده که اشتباه کردن، یه بخش طبیعی از زندگیه. هر کسی ممکنه اشتباه کنه. اما نکته اصلی اینجاست که بعد از اشتباه، چیکار می کنیم؟ آیا فرار می کنیم یا سعی می کنیم جبرانش کنیم؟ موش های داستان ما، راه دوم رو انتخاب کردن.

اونا با گذاشتن سکه و تمیز کردن خونه، نشون دادن که مسئولیت پذیرن و از کارشون پشیمونن. این درس صداقت، جبران اشتباه و مسئولیت پذیری، پایه های اصلی آموزش اخلاق به بچه هاست. بهشون یاد میده که قبول کردن اشتباه و تلاش برای درست کردنش، خیلی ارزشمندتر از پنهان کردن یا فرار از عواقبه. این بخش از داستان، یه فرصت عالی برای والدین و مربیانه که با بچه ها درباره اهمیت راستگویی و جبران کردن صحبت کنن.

کنجکاوی و مرزهای آن: چطور به شیطنت ها جهت درست بدیم؟

کنجکاوی، یه ویژگی ذاتی و مهم توی بچه هاست. اونا می خوان دنیا رو کشف کنن و از هر چیزی سر دربیارن. تام انگشتی و هونکامونکا هم دقیقاً همینطوری بودن. کنجکاوی اون ها بود که باعث شد به خانه عروسکی سرک بکشن. اما این کنجکاوی، گاهی اوقات می تونه به شیطنت و خرابکاری تبدیل بشه، اگه مرزهاش مشخص نباشه و عواقبش رو ندونیم.

داستان موش های ناقلا به ما نشون میده که کنجکاوی خوبه، ولی باید با احتیاط و آگاهی همراه باشه. باید به بچه ها یاد بدیم که چطور کنجکاوی شون رو توی مسیر درست هدایت کنن و قبل از انجام کاری، به عواقبش فکر کنن. این داستان به صورت غیرمستقیم به ما میگه که والدین و مربیان باید فضای امنی برای کنجکاوی بچه ها ایجاد کنن، اما همزمان حدود و مرزهای احترام به دیگران و وسایلشون رو هم بهشون آموزش بدن.

نکات تربیتی برای والدین: چطور از این داستان در خانه استفاده کنیم؟

حالا که خلاصه کتاب موش های ناقلا رو خوندید، وقتشه که ببینیم چطور می تونیم ازش تو زندگی روزمره با بچه ها استفاده کنیم. این داستان یه ابزار عالیه برای:

1. گفتگو درباره واقعیت و خیال: با بچه ها صحبت کنید که چرا غذاهای پلاستیکی خوب نیستن و چرا چیزهای واقعی مهم ترن. می تونید ازشون بپرسید که آیا خودشون هم تا حالا چیزی رو دیدن که از دور خیلی قشنگ بوده، ولی از نزدیک فرق داشته.
2. آموزش مسئولیت پذیری: اگه بچه ها اشتباهی کردن (مثلاً اسباب بازی ای رو شکستن یا جایی رو کثیف کردن)، می تونید داستان موش ها رو یادشون بیارید و با هم فکر کنید که چطور میشه اون اشتباه رو جبران کرد.
3. تشویق به کنجکاوی سالم: بهشون یاد بدید که کنجکاو باشن، ولی قبل از دست زدن به چیزی که مال خودشون نیست، اجازه بگیرن. می تونید بازی های کنجکاوانه طراحی کنید که خطری نداشته باشه.
4. همدلی: درباره احساسات موش ها وقتی غذاها مصنوعی بودن یا وقتی پشیمون شدن، صحبت کنید. این کار به تقویت حس همدلی توی بچه ها کمک می کنه.

این داستان، به ما فرصت میده که نه تنها یه قصه شیرین رو با بچه هامون شریک بشیم، بلکه پایه های مهمی از تربیت اخلاقی رو هم توی دلشون محکم کنیم.

هلن بئاتریکس پاتر: خالق دنیایی که دوستش داریم

پشت هر داستان بزرگ، یه نویسنده خلاق و بااستعداد پنهان شده. هلن بئاتریکس پاتر هم از همین دسته نویسنده هاست که با نگاه خاص خودش به طبیعت و حیوانات، تونست دنیایی بی نظیر رو خلق کنه. وقتی حرف از خلاصه کتاب موش های ناقلا یا هر اثر دیگه ای از ایشون میشه، نمیشه از خود نویسنده و زندگی الهام بخش اش نگیم.

زندگی و الهام ها: از طبیعت تا داستان های جاودانه

هلن بئاتریکس پاتر توی سال ۱۸۶۶ توی یه خانواده ثروتمند توی لندن به دنیا اومد. خب، زندگی اون زمان ها فرق داشت و بچه ها زیاد توی خونه بازی می کردن. هلن هم دوران کودکی نسبتاً تنهایی رو پشت سر گذاشت. اما همین تنهایی باعث شد که به طبیعت و حیوانات علاقه مند بشه. اون ساعت ها وقتش رو صرف طراحی، نقاشی و مطالعه طبیعت می کرد.

پاتر توی خونه شون کلی حیوانات خانگی داشت؛ از خرگوش و جوجه تیغی گرفته تا موش و قورباغه! اون این حیوانات رو با دقت観察 می کرد و ازشون طرح می کشید. این مشاهدات و علاقه بی اندازه به طبیعت و دنیای حیوانات، شد منبع الهام اصلی برای خلق شخصیت های داستانی اش. اکثر شخصیت های کتاب هایش، مثل پیتر خرگوشه یا همین موش های ناقلا، از روی حیوانات واقعی که خودش باهاشون سروکار داشت، الهام گرفته شده بودن. این ارتباط نزدیک با طبیعت و قدرت مشاهداتش، کاری کرده که شخصیت هایش انقدر زنده و باورپذیر باشن.

موش های ناقلا در کنار پیتر خرگوشه و دوستانش

موش های ناقلا یکی از ۲۳ کتاب قصه ای هست که بئاتریکس پاتر نوشته. این کتاب در سال ۱۹۰۳ منتشر شد، یعنی یک سال بعد از قصه پیتر خرگوشه که معروف ترین اثرشه. موش های ناقلا بخشی از همون دنیای دوست داشتنی و جذابی هست که پاتر با پیتر خرگوشه شروع کرد. اون توی همه داستان هاش سعی می کرد درس های اخلاقی رو با زبانی ساده و شیرین به بچه ها یاد بده، بدون اینکه مستقیم و شعارگونه باشه.

چیزی که آثار پاتر رو خاص می کنه، تصویرگری های خودشون هست. اون نه تنها نویسنده بود، بلکه یه هنرمند چیره دست هم به حساب میومد. تصویرگری های کتاب موش های ناقلا هم مثل بقیه آثارش، پر از جزئیات و حس و حال زندگیه که باعث میشه داستان برای بچه ها خیلی ملموس تر و جذاب تر بشه. اون به خوبی تونسته حس کنجکاوی، شیطنت و بعد هم پشیمانی رو توی چهره و حرکات این دو تا موش کوچولو به تصویر بکشه و همین باعث میشه خلاصه کتاب موش های ناقلا نه فقط از نظر داستانی، بلکه از نظر هنری هم یه شاهکار کوچیک محسوب بشه.

آثار بئاتریکس پاتر، مثل یه پنجره باز می مونه به دنیای طبیعت و حیوون ها که به بچه ها یاد میده چطور با احترام و مهربونی با محیط اطرافشون برخورد کنن.

گروه سنی مناسب برای مطالعه کتاب موش های ناقلا

خب، یکی از سوالات مهمی که والدین و مربیان همیشه دارن اینه که این کتاب برای چه سنی مناسبه؟ خلاصه کتاب موش های ناقلا و اصل داستانش، معمولاً برای گروه سنی ب و ج توصیه میشه که شامل بچه های ۳ تا ۸ ساله. حالا چرا این رده سنی؟ بیایید با هم ببینیم.

چرا ۳ تا ۸ ساله ها از این داستان لذت می برند؟

1. زبان ساده و روان: بئاتریکس پاتر همیشه سعی کرده با زبانی بنویسه که بچه ها به راحتی متوجه بشن. جملات کوتاه و واژگان ساده، باعث میشه بچه های کوچیک تر هم بدون دردسر، داستان رو دنبال کنن.
2. شخصیت های حیوانی: بچه ها عاشق حیواناتن و ارتباط گرفتن با شخصیت هایی مثل تام انگشتی و هونکامونکا، براشون خیلی آسونه. اونا می تونن خودشون رو جای این موش ها بگذارن و با شیطنت ها و کنجکاوی هاشون همراه بشن.
3. مفاهیم قابل درک: درس هایی مثل کنجکاوی، شیطنت، پشیمانی و جبران اشتباه، مفاهیمی هستن که بچه های این رده سنی به تدریج دارن باهاشون آشنا میشن و می تونن اون ها رو درک کنن.
4. تصویرگری جذاب: همونطور که گفتیم، نقاشی های خود پاتر توی کتاب، پر از جزئیاته و حسابی چشم بچه ها رو درگیر می کنه. این تصاویر، کمک می کنن که حتی بچه هایی که هنوز خوندن بلد نیستن، داستان رو از طریق دیدن تصاویر دنبال کنن و ازش لذت ببرن.

نکاتی برای والدین در انتخاب و خواندن کتاب برای این رده سنی

اگر شما هم پدر یا مادر یه بچه توی این رده سنی هستید، خلاصه کتاب موش های ناقلا می تونه یه گزینه عالی برای شروع یا ادامه مسیر کتابخونی باشه. برای اینکه تجربه خوندن این کتاب برای بچه هاتون شیرین تر بشه، این نکات رو یادتون باشه:

• همراه با تصویر بخونید: حتماً نسخه ای رو تهیه کنید که تصویرگری های اصلی بئاتریکس پاتر رو داشته باشه. هنگام خوندن، روی تصاویر مکث کنید و از بچه ها بخواهید درباره چیزهایی که می بینن حرف بزنن.
• لحن های مختلف امتحان کنید: برای شخصیت های مختلف، با لحن های صدایی متفاوت حرف بزنید. مثلاً صدای موش ها رو کمی نازک تر و صدای عروسک ها رو متفاوت. این کار داستان رو زنده تر می کنه.
• سوال بپرسید: بعد از خوندن هر قسمت، از بچه ها سوال بپرسید. مثلاً: به نظرت موش ها چرا این کارو کردن؟، اگه تو جای موش ها بودی چیکار می کردی؟، الان موش ها چه حسی دارن؟ این کار به تقویت درک مطلب و قدرت تفکر انتقادی بچه ها کمک می کنه.
• راجع به پیام ها صحبت کنید: با زبانی ساده، درباره درس هایی که از داستان میشه گرفت صحبت کنید. مثلاً بگید: ببین موش ها وقتی اشتباهشون رو جبران کردن چقدر حس بهتری داشتن.

خواندن موش های ناقلا نه تنها یه تفریح لذت بخشه، بلکه فرصتیه برای اینکه به بچه ها ارزش های مهمی مثل صداقت، مسئولیت پذیری و تمایز بین واقعیت و خیال رو یاد بدیم.

چرا خواندن موش های ناقلا همچنان اهمیت دارد؟

با وجود اینکه سال ها از انتشار خلاصه کتاب موش های ناقلا و داستان اصلی اش می گذره، اما این کتاب هنوز هم توی قفسه کتابخانه ها و دل بچه ها و بزرگ ترها جا داره. دلیل این ماندگاری چیه؟ چرا هنوز هم توصیه می کنیم این داستان رو بخونیم و برای بچه هامون تعریف کنیم؟

اول از همه، موش های ناقلا یه داستان فراتر از زمانه. پیام هایی مثل کنجکاوی، ماجراجویی، اشتباه کردن و جبران اون، مفاهیمی هستن که هیچ وقت کهنه نمیشن. هر نسلی از بچه ها، با این چالش ها روبرو میشن و همیشه به راهنمایی نیاز دارن. بئاتریکس پاتر با هنرمندی خاص خودش، این پیام های عمیق رو توی یه قالب داستانی ساده و جذاب پیچیده که به راحتی قابل فهم و درکه.

دوم اینکه، داستان پر از جزئیات شیرین و تصویرگری های فوق العاده ایه که نه تنها چشم ها رو نوازش میده، بلکه تخیل بچه ها رو هم حسابی قلقلک میده. این تصاویر، باعث میشن بچه ها خودشون رو توی دل ماجرا حس کنن و با شخصیت ها ارتباط عمیق تری بگیرن. یه کتاب خوب، فقط یه متن نیست، یه دنیای کامله که با تصویر و کلمه، ما رو غرق خودش می کنه.

و در نهایت، این کتاب یه فرصت طلایی برای تعامل بین والدین و فرزندانه. خوندن موش های ناقلا با هم، می تونه لحظات شیرین و خاطره انگیزی رو برای خانواده ها رقم بزنه. فرصتی برای گفتگو، خندیدن، فکر کردن و از همه مهم تر، یادگیری کنار هم. به قول معروف، بهترین درس ها، اونایی هستن که با عشق و در کنار هم یاد گرفته میشن.

پس، اگه هنوز این کتاب رو نخوندید یا مدت هاست که از خوندنش گذشته، حتماً یه بار دیگه به سراغ نسخه کاملش برید. مطمئن باشید که دنیایی از لذت، خنده و درس های ارزشمند منتظر شما و کوچولوهای دوست داشتنی تون هست. این سفر به دنیای موش های ناقلا، نه تنها خالی از لطف نیست، بلکه پر از آموزش هایی هست که تا مدت ها توی ذهن و قلب شما و بچه هاتون باقی می مونه.