خلاصه کتاب ملاصالح: سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق ( نویسنده رضیه غبیشی )

خلاصه کتاب ملاصالح: سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق ( نویسنده رضیه غبیشی )
به دنبال خواندن خلاصه کتاب ملاصالح: سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق اثر رضیه غبیشی هستید؟ این کتاب داستانی نفس گیر از زندگی پرفرازونشیب ملاصالح قاری، مردی از آبادان را روایت می کند که بارها تا پای مرگ می رود و برمی گردد؛ از زندان های ساواک و شکنجه های بعثی ها گرفته تا نقش محوری اش به عنوان مترجم اسرا و حتی دیدار با صدام حسین، و در نهایت بازگشتی تلخ به وطن و اتهاماتی ناروا. این داستان واقعی نه تنها ماجرای اسارت یک نفر، بلکه تصویری عمیق از پایداری، ایمان و معجزات زندگی را به شما هدیه می دهد.
راستش را بخواهید، در دنیای پرهیاهوی امروز که هر از گاهی یک خبر شوکه کننده از گوشه و کنار دنیا به گوشمان می رسد، شاید کمتر کسی به خودش زحمت بدهد تا به سرگذشت های واقعی، خصوصاً آن هایی که بوی رنج و مقاومت می دهند، بپردازد. اما بعضی از داستان ها آن قدر نفس گیر و پر از اتفاقات عجیب وغریب هستند که نمی شود بی خیالشان شد. کتاب «ملاصالح: سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق» اثر بانوی نویسنده ی دلسوز، رضیه غبیشی، دقیقاً از همین دست قصه هاست. این کتاب فقط یک زندگی نامه نیست، یک جور درس نامه است برای همه ما که فکر می کنیم زندگی گاهی چقدر سخت می شود.
ملاصالح، قهرمان این داستان، کسی نیست که فقط اسمش را یک گوشه ای از تاریخ شنیده باشیم؛ او مردی است که زندگی اش پر از فراز و نشیب هایی است که حتی در فیلم ها هم به سختی می توان نمونه اش را پیدا کرد. از زندان و شکنجه در ایرانِ قبل از انقلاب بگیر تا اسارت در چنگال بعثی ها و نقشی که به عنوان مترجم اسرا، از جمله آن ۲۳ نفر معروف، ایفا می کند. حالا فرض کنید این همه ماجرا را یک نویسنده ی باسلیقه و کاربلد مثل خانم غبیشی، با قلمی روان و جزئیات دقیق، برایتان تعریف کند. توی این مقاله، می خواهیم با هم سری بزنیم به دنیای ملاصالح، شخصیتش را از نزدیک بشناسیم، بفهمیم چه چیزی این کتاب را این قدر خواندنی کرده و خب، کمی هم نگاهی منتقدانه به ابعاد مختلفش داشته باشیم. آماده اید برای یک سفر هیجان انگیز؟ پس بزن بریم!
ملاصالح کیست؟ پرتره ای از شخصیتی فرازمانی
وقتی اسم ملاصالح می آید، شاید اولین چیزی که به ذهنمان برسد، همان «مترجم اسرای ایرانی» باشد. اما واقعیت این است که زندگی ملاصالح قاری خیلی پیچیده تر و پربارتر از این عنوان است. او یک شخصیت چندوجهی است که از نوجوانی تا پیری، همیشه در دل طوفان ها بوده و تاب آوری اش واقعاً درس دهنده است. بگذارید از ابتدا شروع کنیم تا ببینیم این مرد عجیب وغریب از کجا سر درآورده.
از آبادان تا نجف: ریشه های یک مبارز
ملاصالح قاری، متولد ۱۳۲۸ در آبادان، از همان بچگی با تبعیض و سختی آشنا شد. تصور کنید در شهر خودتان، انگلیسی ها با آن غرور و تکبرشان، چطور زندگی را برای مردم بومی سخت می کردند. صالح جوان این تبعیض ها را با گوشت و پوستش حس می کرد. او آرزو داشت درس بخواند و وارد دبیرستان شود، اما سرنوشت چیز دیگری برایش رقم زده بود. پدرش او را فرستاد عراق، پیش عمویش، تا علوم دینی بخواند. خب، شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد، اما همین تصمیم مسیر زندگی اش را برای همیشه تغییر داد.
ورود به حوزه علمیه نجف، برای ملاصالح یک نقطه عطف بود. آنجا فقط درس دین نمی خواند؛ نجف در آن سال ها، مرکز فعالیت های سیاسی و فکری بود. ملاصالح چشم و گوشش باز شد، با مسائل روز دنیا آشنا شد و تحلیل های سیاسی اش جان گرفت. فهمید که فقط با درس خواندن نمی شود حق را گرفت، باید مبارزه کرد. این بود که ریشه های یک مبارز واقعی، در دل حوزه علمیه نجف، جوانه زد.
گرداب حوادث: مبارزات، تبعید و زندان
طولی نکشید که فعالیت های سیاسی ملاصالح برای رژیم بعث عراق خوشایند نبود. آن ها که تازه قدرت را به دست گرفته بودند، تحمل هیچ صدای مخالفی را نداشتند. نتیجه اش چه شد؟ ملاصالح به ناچار از عراق اخراج شد و برگشت به ایران. اما ایران هم آن زمان آرام نبود. حضورش در حوزه علمیه قم همزمان شد با حادثه تلخ حمله مأموران شاه به مدرسه فیضیه؛ یک فاجعه به تمام معنا. باز هم در دل ماجرا، باز هم درگیر سختی ها. او مجبور شد از قم فرار کند و خودش را از آن مهلکه نجات دهد.
مبارزات سیاسی ملاصالح با رژیم شاه ادامه داشت و خب، این مبارزه ها بی هزینه هم نبود. دستگیر شد، شکنجه شد، سال های سال در زندان های رژیم پهلوی حبس کشید. حکم هایی مثل حبس ابد و حتی اعدام برایش بریدند! واقعاً شانس و اقبال عجیبی داشت که از همه این ها جان سالم به در برد و آزاد شد. بعد از آزادی، مدتی در هتلی کارمند انگلیسی زبان می شود، اما مگر می شد دست از مبارزه کشید؟ دوباره برگشت به صف مبارزه و این بار مصمم تر از قبل.
انقلاب و جنگ: فصل جدیدی از پایداری
با پیروزی انقلاب اسلامی، همه فکر می کردند سختی های ملاصالح قاری تمام شده، اما اشتباه می کردند! او حالا نقش های جدیدی بر عهده گرفت؛ مثلاً در رادیو عربی فعالیت می کرد و صدای انقلاب را به کشورهای عربی می رساند. اما فصل جدیدی از پایداری اش با شروع جنگ ایران و عراق آغاز شد. او در جریان امدادرسانی به رزمندگان، در آب های خلیج فارس، به محاصره قایق های گشتی عراق درآمد و اسیر شد. این اسارت، شروع عجیب ترین و حماسی ترین دوره زندگی اش بود؛ دوره ای که نامش را برای همیشه در تاریخ ادبیات پایداری ایران ثبت کرد.
ملاصالح در دل تاریکی اسارت: بلبل خمینی، ناجی اسرا
داستان اسارت ملاصالح، واقعاً مو به تن آدم سیخ می کند. او که بارها از دست مرگ فرار کرده بود، حالا در چنگال بعثی ها افتاده بود. اما اینجا هم دست امداد غیبی به کمکش آمد و سرنوشتش به شکلی باورنکردنی رقم خورد.
چالش ها و نجات های شگفت انگیز
شاید باور نکنید، اما ملاصالح قاری در عراق توسط منافقین شناسایی شد. آن ها می دانستند او همان بلبل خمینی است که در رادیو عربی، عراقی ها را تشویق به تسلیم شدن می کرد. یعنی خطر اعدام بیخ گوشش بود. اما باز هم یک معجزه! او از این وضعیت نجات پیدا می کند و منافقان خوار و ذلیل می شوند. اینجا بود که به خاطر تسلطش به زبان عربی و فارسی، مسئولین عراقی او را به عنوان مترجم اسرای ایرانی به کار می گیرند. واقعاً حیرت انگیز نیست؟ مردی که قرار بود اعدام شود، حالا شده بود مترجم دشمن!
مترجم اسرا: پلی میان دو جهان
نقش مترجمی ملاصالح در اردوگاه های عراق، فراتر از یک ترجمه ساده بود. او پلی شد میان دو جهان؛ پلی میان اسرای مظلوم و سربازان خشن بعثی. او با هوش و ذکاوتش، بسیاری از اسیران ایرانی را از شکنجه نجات داد و به آن ها کمک های فراوانی ارائه کرد. خاطرات ملاصالح از این دوران پر از لحظات حساس و نفس گیر است.
یکی از معروف ترین بخش های زندگی اش، روایت دیدار معروف با صدام حسین است. جایی که او به عنوان مترجم، سخنان صدام را برای گروه ۲۳ نفر ترجمه می کند. تصور کنید چقدر شجاعت می خواست که در مقابل آن دیکتاتور خون خوار، کلمات را با دقت و در عین حال با هوشمندی، جابجا کند تا به نفع اسرای ایرانی باشد. تعاملات او با شخصیت های بزرگی مثل سید علی اکبر ابوترابی هم از دیگر جذابیت های این دوران است. سید ابوترابی و ملاصالح، دو یار دیرینه بودند که در دل اسارت، به هم تکیه می کردند و با همدلی، سختی ها را تاب می آوردند.
«آقایان! من اسمم صالح البحّار است. مثل شما اسیر و مترجمتان هستم. با من همکاری کنید و هیچ نترسید. من در اتاق بازجویی کنارتان هستم و تا آنجا که بتوانم، با شما همکاری می کنم. به نفعتان است جواب سؤالاتشان را بدهید. البته من نیز چیزی که به ضرر شما باشد، برایشان ترجمه نمی کنم.»
پایان اسارت و آغاز محنت جدید
بعد از چهار سال اسارت، بالاخره در سال ۱۳۶۴، ملاصالح به همراه گروهی از اسیران بیمار و معلول، در جریان آزادی اسرای عید قربان که صدام به نشان صلح دوستی آزاد کرده بود، به کشور برمی گردد. همه فکر می کردند این پایان سختی هاست، اما این تازه شروع یک محنت جدید بود. باور می کنید؟ در جمهوری اسلامی ایران، به او اتهام خیانت می زنند! می گفتند با بعثی ها همکاری کرده و به کشور خیانت کرده است. حکمش اعدام بود! دوباره در زندان، این بار در زندان های خودی.
اما باز هم دست خدا و لطف دوستان. رفیقش، علی فلاحیان، حکم را لغو می کند. و در نهایت، با بازگشت اسرای دیگر در سال ۱۳۶۹، و با تمجیدهای سید ابوترابی، بی گناهی ملاصالح اثبات شده و تبرئه می شود. داستان زندگی نامه ملاصالح، واقعاً پر از چنین پیچ وخم های باورنکردنی است.
ابعاد فراتر از یک سرگذشت: ویژگی های منحصربه فرد ملاصالح
زندگی ملاصالح فقط مجموعه ای از اتفاقات تلخ و شیرین نیست؛ او یک الگوست، یک شخصیت بی نظیر که می توان از او درس های زیادی گرفت. اینجاست که ارزش خواندن کتاب ملاصالح بیشتر خودش را نشان می دهد.
معجزه زندگی: تاب آوری بی نظیر
یکی از برجسته ترین ویژگی های ملاصالح قاری، تاب آوری بی نظیر اوست. تصور کنید این همه بدشانسی، این همه زندان و شکنجه، این همه اتهام، چطور می تواند روی دوش یک نفر سنگینی کند؟ خب، برای یک آدم عادی، شاید غیرممکن به نظر برسد. اما ملاصالح هر بار از دل این سختی ها، قوی تر بیرون می آمد. قدرت ایمان و توکل به خدا، ستون اصلی شخصیت او بود. او واقعاً مصداق «معجزه زندگی» است. هر اتفاقی که برایش می افتاد، باز هم دست از اعتقاداتش برنمی داشت و به زندگی ادامه می داد.
یک مجاهد فرهنگی در جبهه های ناپیدا
شاید کمتر کسی ملاصالح را به عنوان یک مجاهد فرهنگی بشناسد، اما نگاهی به زندگی اش نشان می دهد که او همیشه دغدغه فرهنگ و اعتلای آن را داشته. برگزاری کنگره شعر عربی مقاومت، یا ایده هایش برای صدور پیام مظلومیت انقلاب به کشورهای دیگر، همه و همه نشان از رویکرد فرهنگی اوست. او فقط یک مترجم یا یک مبارز نظامی نبود؛ در جبهه های ناپیدای فرهنگ هم برای آرمان هایش می جنگید. این بعد از شخصیت او، واقعاً قابل تأمل و ارزشمند است.
حادثه منا: آخرین روایت از سرگذشت شگفت انگیز
و اما آخرین ماجرای شگفت انگیز ملاصالح قاری، زنده ماندن از حادثه مناست. حادثه ای که صدها نفر از هموطنانمان را به کام مرگ کشاند، اما ملاصالح باز هم از آن مهلکه جان سالم به در برد. این اتفاق، مهر تأییدی است بر «معجزه» بودن زندگی او. انگار که خدا او را برای رسالتی بزرگتر نگه داشته بود. این قسمت از کتاب، واقعاً خواننده را شگفت زده می کند و به عمق شگفتی زندگی ملاصالح پی می برد.
نگاهی به خالق اثر: رضیه غبیشی
پشت هر کتاب عالی، یک نویسنده حرفه ای و با ذوق ایستاده است. در مورد کتاب ملاصالح هم همین طور است. رضیه غبیشی، نویسنده این اثر، خودش بخش مهمی از جذابیت و اعتبار این کتاب است. با هم نگاهی به پیشینه و سبک نوشتارش بیندازیم.
پیشینه و تجربیات نویسنده
رضیه غبیشی نه فقط یک نویسنده، بلکه خودش بخشی از تاریخ دفاع مقدس است. او همسر شهید جانباز حاج محمود عطشانی است و در بحبوحه جنگ، ۳ تا از ۴ فرزندش به دنیا آمده اند. این یعنی زندگی اش با جنگ و مقاومت گره خورده است. خود خانم غبیشی در دوران جنگ به عنوان مترجم، تدارکات و مسئول روابط عمومی سپاه فعالیت داشته. تصور کنید کسی که خودش در دل جنگ بوده، چقدر می تواند روایت های واقعی و ملموس تری از آن دوران ارائه دهد.
همین تجربیات دست اول، باعث شده که قلمش آن قدر عمیق و صادق باشد. وقتی او از سختی ها و رنج های جنگ می نویسد، مخاطب حس می کند خودش هم در آن صحنه ها حضور دارد. این اشراف کامل به دفاع مقدس، بر کیفیت نگارش و سندیت کتاب ملاصالح اضافه کرده است.
سبک نگارش و دیگر آثار
یکی از مهمترین نقاط قوت رضیه غبیشی، قلم روان و شیرین اوست. او توانایی بی نظیری دارد که خاطرات شفاهی و خشک را به یک داستان خواندنی و پرکشش تبدیل کند. وقتی شروع به خواندن کتاب ملاصالح می کنید، دیگر نمی توانید آن را زمین بگذارید؛ آن قدر که روایت جذاب و پر از تعلیق است. او با استفاده از زبان ساده و محاوره ای، مخاطب را به راحتی با خودش همراه می کند.
خانم غبیشی تنها به کتاب ملاصالح محدود نمی شود. او آثار برجسته دیگری هم دارد که هر کدام به نوعی به ادبیات پایداری و دفاع مقدس می پردازند. مثلاً کتاب گنجینه رنج که خاطرات خودش از دوران جنگ است، یا کتاب خانم کارکوب که درباره مادر یک شهید است، همه نشان از تعهد او به ثبت این دوران طلایی دارند.
چرا باید ملاصالح را خواند؟ نکات مثبت و ارزش های کتاب
حالا که با ملاصالح و نویسنده اش آشنا شدیم، وقتش رسیده که ببینیم چرا باید این کتاب را در لیست خواندنی هایمان قرار دهیم. کتاب ملاصالح پر از نکات مثبتی است که آن را به یک اثر ماندگار تبدیل کرده است.
سندیت و اصالت تاریخ شفاهی
یکی از مهمترین دلایلی که باید ملاصالح را خواند، سندیت و اصالت تاریخی آن است. خانم غبیشی در ثبت و انتقال وقایع، نهایت دقت و امانت را به خرج داده است. او بدون تحریف یا شاخ و برگ دادن بی مورد، هر آنچه که ملاصالح گفته را منتقل کرده. این کتاب بر پایه تاریخ شفاهی است و مصاحبات مستند، به آن اعتبار دوچندانی بخشیده است. وقتی چیزی را از زبان کسی می خوانید که خودش در دل حادثه بوده، حس و حالش فرق می کند. این کتاب، خودش یک سند تاریخی از دوران اسارت و مبارزات است.
جذابیت روایت و کشش داستانی
قبلاً هم گفتم، قلم رضیه غبیشی واقعاً شیواست. او توانایی عجیبی در حفظ تعلیق و هیجان داستان دارد. با اینکه داریم یک سرگذشت واقعی را می خوانیم، اما حس رمان های پرماجرا را به ما می دهد. هر صفحه ای که ورق می زنید، مشتاقید ببینید بعدش چه اتفاقی می افتد. این خوش خوانی و روان بودن متن، کاری می کند که حتی کسانی که شاید خیلی هم اهل کتاب های دفاع مقدس نباشند، جذب آن شوند و از خواندنش لذت ببرند. واقعاً کمتر کتابی پیدا می شود که این قدر راحت و دلنشین، آدم را با خودش همراه کند.
معرفی الگویی ماندگار
در این دوره و زمانه که گاهی الگوها گم می شوند، معرفی شخصیتی مثل ملاصالح قاری واقعاً لازم است. او یک الگوی ماندگار از پایداری، ایمان و مقاومت در برابر سختی هاست. این کتاب به ما کمک می کند تا با گوشه ای از تاریخ پرفراز و نشیب ایران آشنا شویم و در عین حال، بفهمیم که چطور یک انسان می تواند در برابر این همه ناملایمات، سر خم نکند و با توکل به خدا، از همه گردنه ها عبور کند. شناخت چنین شخصیت هایی برای نسل جوان، مثل یک چراغ راهنماست که نشان می دهد چگونه می توان حتی در سخت ترین شرایط هم امید داشت و مبارزه کرد.
ملاحظات و نقاط قابل تأمل
هیچ اثری کامل و بی عیب و نقص نیست، و کتاب ملاصالح هم از این قاعده مستثنی نیست. البته این ها ایراد نیستند، بیشتر نکاتی هستند که شاید می شد بهتر به آن ها پرداخت تا کتابی حتی کامل تر و بی نقص تر داشته باشیم.
طرح جلد و مقدمه: اولین برخورد با کتاب
وقتی برای اولین بار یک کتاب را دستمان می گیریم، اولین چیزی که چشممان را می گیرد، طرح جلد است. خب، برخی ها معتقدند طرح جلد کتاب ملاصالح می توانست زیباتر و جذاب تر باشد تا در جذب مخاطب موفق تر عمل کند. شاید یک طرح هنری تر، می توانست بازتاب بهتری از عمق و عظمت این سرگذشت باشد.
نکته دیگر، انتخاب عبارت «برای سلام» به جای یک مقدمه رسمی برای شروع کتاب است. درسته که این کار شاید یک ابداع و طرح متفاوت به نظر برسد، اما خب، بعضی خواننده ها ممکن است در ابتدای کتاب با ابهام و گیجی مواجه شوند. شاید برای یک مخاطب عام که از داستان بی خبر است، یک مقدمه سنتی تر و واضح تر، می توانست بهتر باشد و او را برای ورود به این دنیای شگفت انگیز آماده کند.
لزوم تعمیق در برخی فصول زندگی
با اینکه کتاب ملاصالح یک اثر جامع است، اما می توان گفت که به دوران کودکی و نوجوانی ملاصالح قاری به نسبت سایر بخش ها، کمتر پرداخته شده است. مثلاً از برادران و خواهران یا دوستانش در این دوران کمتر صحبتی می شود و این دو بخش گاهی با بیان تنها یک خاطره به اتمام می رسد. شاید اگر این قسمت ها با جزئیات بیشتری همراه می شد، تصویر کامل تری از ریشه ها و شکل گیری شخصیت او به دست می آمد.
همچنین، وقتی ملاصالح از عراق اخراج می شود و به قم می آید، واکنش خانواده اش یا اینکه چطور از این موضوع باخبر می شوند، چندان شفاف نیست. این ها جزئیاتی هستند که می توانستند به عمق داستان اضافه کنند و خواننده را بیشتر درگیر زندگی او کنند. انگار که گاهی نویسنده از بعضی نقاط خیلی سریع عبور کرده است.
شفاف سازی ابهامات و اصطلاحات
برخی اوقات در طول متن، لغات یا اصطلاحاتی به کار رفته که معنی آن ها توضیح داده نشده. خب، این ممکن است باعث گیجی خواننده عام شود، خصوصاً اصطلاحات عربی یا برخی وقایع خاص که نیاز به توضیح بیشتری دارند. مثلاً وقتی ملاصالح در زندان شاه به معاون صدام محبت می کند، و بعداً انتظار جبران محبت می رود، برای مخاطب ممکن است این سوال پیش بیاید که این جبران محبت به چه شکلی بوده و آیا انتخاب او به عنوان مترجم، واقعاً تمام آن جبران محسوب می شود یا خیر. شاید توضیح بیشتر در این موارد می توانست ابهامات را برطرف کند.
در کل، هرچند که کتاب توانسته یک قهرمان شورانگیز را به ما معرفی کند، اما در برخی جاها شاید در رفع ابهام ها از زندگی او ناتوان بوده. این ها نکاتی هستند که اگر در چاپ های بعدی یا ویرایش های آینده مورد توجه قرار گیرند، قطعاً به کیفیت کلی اثر اضافه خواهند کرد.
زندگی ملاصالح، از آبادان تا نجف، از زندان شاه تا اسارت صدام، و حتی حادثه منا، پر از تاب آوری بی نظیر و معجزات پی درپی است که ایمان و توکل او را فریاد می زند.
نتیجه گیری و کلام آخر
خب، به آخر خط رسیدیم. واقعاً اگر بخواهیم یک جمع بندی نهایی از کتاب ملاصالح: سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق داشته باشیم، باید بگوییم این کتاب یک اثر بی نظیر و ماندگار در ادبیات پایداری ماست. رضیه غبیشی، با قلم قدرتمند و اشراف کاملی که به موضوع داشته، توانسته زندگی مردی را به تصویر بکشد که سرگذشتش شبیه هیچ کس نیست.
پیام های اصلی این کتاب، فقط درباره جنگ و اسارت نیست. این کتاب از پایداری می گوید، از ایمانی که کوه ها را جابجا می کند، از امیدی که در دل تاریکی ها جوانه می زند، و از تلاش بی وقفه برای زندگی و برای آرمان ها. ملاصالح قاری، همان بلبل خمینی و ناجی اسرا، به ما یادآوری می کند که حتی در بدترین شرایط هم می توان قهرمان بود و دست از مبارزه نکشید.
اگر دنبال یک کتاب هستید که نه تنها داستانی واقعی و پرماجرا را برایتان تعریف کند، بلکه درس های مهمی هم درباره تاب آوری و ایمان به شما بدهد، شک نکنید که کتاب ملاصالح همان چیزی است که به دنبالش می گردید. این کتاب نه تنها یک روایت تاریخی جذاب است، بلکه یک درس نامه زندگی است که خواندنش به شما بینش عمیق تری از قدرت روح انسان می دهد. پس اگر وقتش را دارید، غرق شدن در دنیای شگفت انگیز ملاصالح با مطالعه کامل این کتاب را از دست ندهید!
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب ملاصالح: سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق ( نویسنده رضیه غبیشی )" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب ملاصالح: سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق ( نویسنده رضیه غبیشی )"، کلیک کنید.